عشق (پارت ۴۰)

ته: ۸ باید اونجا باشیم
یونا: باش
ته: *لبخند*
ته: لباس خواستی سفارش بده
یونا: میسی
لپشو بوسیدم
ته: *لبخند*

// ویو مینجی //
سر میز صبحونه گوشی دستشه
مینجی: چیزی شده
جیمین: هوم؟ اوهوم.....چیز امروز جشنه ماهم دعوتیم
مینجی: جشن چی؟
جیمین: تو یه کاری مربوط به اینکه مافیاییم موفق شدیم
مینجی: آها، ایشالا موفقیتای بیشتر
جیمین: ممنون
مینجی: حالا کیا هستن؟
جیمین: اعضا و من و تو و یونا و چندتا از همکارامون
مینجی: اوهوم
جیمین: ۸ باید اونجا باشیم، چیزی خواستی هم سفارش بده
مینجی: ممنون *لبخند*
جیمین: *لبخند*

~ شرایط پارت بعد:
~ ۵۹۵ فالوور🌸
~ ۲۵ لایک🩷
~ ۲۵ کامنت🎀

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۲۴)

فـهـرسـتــ رمــان هـا 📚

عشق ( پارت ۴۱ )

عشق (پارت ۳۹)

عشق (پارت ۳۸)

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼شیر و قهوه پارت ۴ ویو یونا::::مث چی رفتم بال...

فیک درس هایی از تاریکی | ادامه ی پارت 22

رمان{ برادر ناتنی } پارت ۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط